سلام دوستان به خدا خیلی گشتم ولی یه مطلب جالب و با ربط (زیاد)نتونستم پیدا کنم
اعیاد شعبانیه است و من هیچ مطلبی پیدا نکردم!!!؟
به جاش تو اعیاد نوروزیه این مطالب رو جمع آوری کرده بودم که خیلی هم بی ربط نیست؟!!.....
عید خیلی وقته رفته اما بازم برمیگرده….!
ارباب خودم .
ارباب خودم سلام علیکم
ارباب خودم سرتوبالاکن
ارباب خودم لطفی به ما کن
ارباب خودم بزبزقندی
ارباب خودم چرانمی خندی
هفت سین
بــاز مـــی آیــــد بــــهـــار دلـنشین / بــاز بــلـبــل مــی شــود با گل قرین
بــاز صـــحــرا پـر شقایق می شود / بــاز روشــن قــلب عـاشق می شود
فــصــل ســـرد از هــیــبت باد بـهار / مــی کــنـــد از پــیـش روی او فـرار
ســفــره هــا بــا هـفت سین آراسته / بــا گـــل مـــهـــر و صــفـــا پیراسته
بــر ســر سفره جـوان و خُرد و پیر / ســبزه و آئــیــنـه و مــاهـی و سـیر
سـیـب و سـنـبـل در کـنـار یــاسـمـن / عطربــیــد مـِشک چــون مُشک خُتَن
سرکه و سنجد، سماق و شمع و گل / عـــیـــد آمــد بـــا دف و ســاز و دُهُل
ســال نــوتـحـویل و سال کهنه رفـت / هــم دل مــا تـازه شد هم شال و رخت
یــا مــُقــلّب،قــلب مـــارا شـــاد کــن / یـــا مـــُدبّـــر خـــانــــه را آبـــاد کـــن
یـــا مـــُحـــول ،اَحســــنُ الــّحالم نما / از بـــدیـــهــــا فـــارغُ الـــبـــالــم نـما
ایـــن دل «جـــاویــد» را پـاک از ریـا / کُــن خــــدا ،ای قـــادر بـــی مــنـتــها
www.parantez.sub.ir
خبر جدید و لینک جدید :
دامین جدیدم: www.parantez.dom.ir
خبر جدید : شما هم میتونید(دامین جدید) درست کنید.
خدایا مواظب همه ی وبگرد ها باش .
خدایا فیلترینگ رو قوی تر و دقیق تر بگردان .
خدایا سایه ی لینک های سالم رو از دهکده ی جهانی اینترنت دور نگردان .
خدایا جوونای ما رو از شر سایت های شیطان در امان بدار.
و خدایا تمام وبلاگ های دنیا رو از شر هکرها در امان بدار .
< آمین یا رب العالمین واینترنتون >
از همان روز اولی که وارد دانشگاه می شوی خیلی چیزها به نظرت غیر عادی می آیند! یکی از آن خیلی ها، رابطه هاست! البته نه هر رابطه ای، تنها رابطه میان قشر مؤنث دانشگاه با قشر مذکر دانشگاه است که ناخداگاه، جلب توجه می کند و تو شاید اولش کمی تعجب کنی!
همیشه صحبت از ارتباط یک دختر است و یک پسر! صحبت از حرفهای رد و بدل شده، صحبت از قلبهای تیر خورده، صحبت از قول و قرارهای یواشکی و... .خلاصه آدم های مختلف با فرهنگ های مختلف، برداشت های متفاوتی از این رابطه ها دارند. اما به راستی اصل رابطه چیست؟ و چه رابطه هایی صحیح است؟ و اصلاً رابطه عقلانی هم وجود دارد؟
حجت الاسلام ماندگاری کارشناس تعلیم و تربیت می گوید:
اصولاً رابطه یک احتیاج جوان است که این احتیاج یا باید با ازدواج حل شود یا با ارتباط غیر ازدواج، ازدواج ارتباط صحیح است و ارتباط غیر ازدواج ارتباط غلط است، یعنی یک ارتباط حرام داریم و یک ارتباط حلال! ارتباط حرام می تواند تخیلی باشد، می تواند مخفی یا آشکار باشد هر نوع ارتباطی میان دختر و پسر، محرم یا نامحرم اگر بر اساس انگیزه عقلانی نباشد و یا مقدمه ازدواج نباشد، حرام می شود، پس دو نفر برای ایجاد ارتباط یا باید محرم باشند یا باید ارتباطشان انگیزه عقلانی داشته باشد یعنی عقل بگوید و تائید کند
*کسانی که با این نوع ارتباط موافقند:
رضا اختری دانشجوی مدیریت دولتی دانشگاه آزاد است از نظر او چنین روابطی چندان هم مشکل دار نیست فقط کافی است حد و مرز آن را شناخت.
رضا می گوید:«بستگی دارد ما حدود روابط را چقدر بدانیم اگر تنها در حد حرف زدن و یا حتی بازی کردن باشد مشکلی ندارد، البته ایجاد این روابط به شعور آدم ها نیز بستگی دارد، در کشور ما برای این روابط یکسری چارچوب هایی وجود دارد که خودمان اصلاً رعایت نمی کنیم و باعث شده که همیشه یک اجبار و جبر بیرونی بالای سرمان باشد و این اجبار خودش نیز باعث مسائل دیگر می شود...»
رضا درباره تاثیرات این روابط در زندگی آینده اش و زندگی پس از ازدواج می گوید:«فکر نمی کنم هیچ کس حاضر شود با دوست دخترش ازدواج کند! آدم هر چقدر هم او را دوست داشته باشد وقتی پای ازدواج و زن گرفتن به میان می آید می رود همسر آینده اش را از داخل خانه انتخاب می کند من این روابط را تنها گوشه ای از زندگی خودم قرار داده ام و شاید هم در حاشیه و هرگز حاضر نیستم به زندگی آینده ام ربطش بدهم!»
و اما امیر که دانشجوی عمران است در این باره می گوید: «ارتباط ها باید با اطلاع خانواده ها باشد و فراتر از این نرود، در این صورت برای هیچ کدام از دو طرف مشکلی ایجاد نمی شود و تازه منجر به ازدواج هم می شود، البته هستند کسانی که از این ارتباط ها سوء استفاده می کنند برای همین رابطه دختر و پسر در دانشگاه با رابطه او در فامیل و یا با اطلاع خانواده ها فرق می کند ما رابطه داریم تا رابطه! بنابراین نمی توانیم برای همه آنها یک مصداق را در نظر بگیریم!»
*نظر دختر خانم ها درباره این روابط جالب است.
مثلا وقتی شیوا رسولی را در حال مطالعه کردن توی دانشگاه دیدم در این زمینه گفت:«مسلماً تاثیرات این روابط در زندگی بعد از ازدواج دختر خانم ها بسیار پررنگ تر است مثلاًاگر شوهر دختر بفهمد که او قبل از ازدواج با کسی رابطه داشته، یا اصلاً با دختر ازدواج نمی کند و یا در صد اعتمادش به همسرش خیلی پایین می آید که نمونه این جور زندگی ها در جامعه ما، فراوان دیده می شود!» زهرا دانشجوی پرستاری است، او می گوید:«در بیشتر مواقع این ارتباط ها به ضرر دختر خانم هاست تا آقا پسرها! چون این ارتباط ها با زندگی آینده دخترها بیشتر گره خورده تا پسرها! و معمولاً در این نوع ارتباطات دختران بیشتر ضربه روحی را می خورند، چرا که دخترها بر اساس فکر و تصور خودشان این ارتباطات را مقدمه ای برای ازدواج در آینده می بینند، د رصورتی که پسرها اصلاً این گونه فکر نمی کنند!» استاد ماندگاری مهمترین تاثیرات این روابط را در زندگی آینده جوانان در چند جمله خلاصه می کند:«طبیعتاً وقتی دو جوان از طریق گناه و حرام با هم رابطه داشته باشند در سست کردن بنیان زندگی آینده شان مؤثر است، در تربیت فرزندانی که در آینده می توانند داشته باشند مؤثر است و اصولاً چنین روابطی باعث ایجاد یکسری تعارض ها و ناآرامی های درونی و روحی در جوانان ما خواهد شد!»
*چرا رابطه؟
کیوان دانشجوی فیزیک است او می گوید:« چون ما برای دخترها و پسرهای مان حد و مرزهایی قائل شده ایم و تا حدودی دور آن ها را حصار کشیده ایم، این باعث شده که جوانان ما پر طمع تر شوند و اشتیاق بیشتری برای ایجاد چنین روابطی از خودشان نشان دهند شاید سخت گیری های بی مورد یکی از دلایل ایجاد چنین رابطه هایی است!»
یک استاد دانشگاه دلایل مختلفی را برای این گونه موارد بیان می کند:
«ایجاد چنین روابطی چند دلیل می تواند داشته باشد، یک دلیلش این است که جوانان ما، چون در زندگی از لحاظ عاطفی، از لحاظ محبت از لحاظ گفتگو اشباع نمی شوند دنبال محبوب بیرونی می گردند یعنی فقر عاطفی در خانواده ها دختران و پسران را به سمت وسوی ایجاد چنین روابطی می کشاند، دومین دلیل این است که یک مقدار تقیدات دینی کمرنگ شده و این باعث شده که جوانان ما فکر کنند چنین روابطی هیچ اشکالی ندارد! و سومین دلیل این است که به دختران و پسران ما القا شده که این ارتباط به شما آرامش می دهد، در حالی که این طور نیست، چرا که هیچ وقت گناه به انسان آرامش واقعی نمی دهد، البته شاید یک آرامش کاذب بدهد! و یکی از دلایل دیگر شاید این ات که متاسفانه چون مسیر ارتباط درست یعنی ازدواج، سنگین و مشکل دار شده و این مسئله به یک هیولا تبدیل شده، جوانان را وادار کرده برای رفع نیازهای درونی شان به این ارتباطات تن بدهند یعنی تن به گناه بدهند چرا که راه درست برایشان مسدود است!»
اما آیا ایجاد ارتباط میان دختران و پسران در همه مواقع منع شده؟ و یا ضرورتی هم برای وجود چنین رابطه هایی وجود دارد؟ استاد ماندگاری می گوید:« وجود ارتباط تنها در صورت وجود وسئله ازدواج، حق دختر و پسر محسوب می شود اما این ارتباط باید با آگاهی و اطلاع بزرگترها باشد، جوانان ما برای ازدواج حق دارند با هم حرف بزنند و حق دارند با هم آشنا شوند جوانان باید با هم، هم صحبت شوند، یکدیگر را تحلیل کنند و دیدگاه های یکدیگر را بشنوند! البته نباید فراموش کرد که مدت این آشنایی باید بسیار کوتاه باشد!»
نمی دانیم بالاخره که این ارتباط باید باشد، بالاخره باید توی دانشگاه بین دختران و پسران دیوار کشید یا باید چادر زد، باید روی این موضوع بحث کرد یا بحث نکرد و اصلاً این ارتباط ها تنها وابسته به دانشگاه است یا خیر؟ و یا اصلاً چرا ما گیر داده ایم به این موضوع! خدا وکیلی هر کسی که بیکار می شود می چسبد به این موضوع و رابطه دختر و پسر را می کند موضوع همایشها، سمینارها، گفتگوها و ...
مطالب تهیه شده عیناً از روزنامه خراسان مورخه 14/7/84 می باشد
با تشکر از دوست عزیزم کاراکتر (الیاس)
عشق او عنکبوت را ماند
بتنیده ست تفنه گرد دلم
ای آنکه من از عشق تو اندر جگر خویش
آتشکده دارم صد و هر مژه ای ژی
روی مرا هجر کرد زود تر از زر
گردن من عشق کرد نرم تر از دخ
چه مایه زاهد پرهیزکارصومعگی
که نسک خوان شد از عشقش و ایار دهگوی
یا رب مرا به عشق شکیبا کن
یا عاشقی به مرد شکیبا ده
پدید آید آنگاه باریک و زرد
چو پشت کسی کو غم عشق خورد
دل زال یکباره دیوانه گشت
خرد دور شد عشق فرزانه گشت
بخندد بگوید که ای شوخ چشم
ز عشق تو گویم نه نه از درد و خشم .
نباید که برخیره از عشق زال
نهال سرافکنده گردد همال
عشق خوش است ار مساعدت بود از یار
یار مساعد نه اندک است نه بسیار.
وای آنکو به دام عشق آویخت
خنک آنکو ز دام عشق رهاست
عشق بر من در عنا بگشاد
عشق سر تا بسر عذاب و عناست.
به دل شان نماند از غم عشق تیو
به یک ره ز هر دو بر آمد غریو
حکیمــان زمانه راست گفتند
که جاهل گردد اندر عشق عاقل.
چنان کز سال و مه تنین شود مار
شود عشق از ملامت صعب و دشوار.
نبرّد عشق را جز عشق دیگر
چرا یاری نگیری زو نکو تر
عشق محال است و نباشد هگرز (هرگز)
خاطر پر نور تو محل محال.
ای عشق به خویشتن بلا خواسته ام
آنگه که به آرزو تو را خواسته ام
بی خودان را ز عشق فایده ایست
عشق و مقصود خویش بیهده ایست
نیست در خط عشق خود موجود
عاشقان را چه کار با مقصود
عشق و مقصود کافری باشد
عاشق از کام خود بری باشد
پشت بنفشه از غم پیری بخم بماند
گوئی که عشق و مفلسی او را بهم گرفت.
تو خورشیدی و خورشیدی جوانی
ز عشقت بر سر دیوار دارم.
عشق مهمان دل است و جان و دل مهمان تو
من دل و جان پیش مهمان در کشم هر صبح و دم.
صورت عین شین قاف در سر یعنی که عشق
نقش الف لام میم در دل یعنی الم
دولت عشق تو آمد عالم جان تازه کرد
عقل کافر بود و آن رخ دید و ایمان تازه کرد
عشق خوبان و سینه اوباش!
نور خورشید و دیدهء خفاش!
در لغت عشق سخن جان ماست
ما سخنیم این طلل ایوان ماست.
عشق مغز کاینات آمد مدام
لیک نبود عشق بی دردی تمام (کذا)
قدسیان را عشق است و درد نیست
درد را جز آدمی در خور نیست
مرد را بی عشق کاری چون بود
این چنین خر بی فساری چون بود.
تو به یک خار گریزانی زعشق
تو بجز نامی چه میدانی ز عشق
عشق را صد ناز و استکبار هست
عشق با صد ناز می آید به دســـت
عشق چون وافی است و وافی میخرد
در حریــف بی وفــامی ننـــگرد
عشق گر زیبا بود معشوق گو زیبا مباش
عشق را با صورت زیبا و نازیبا چه کار
تا نپنئاری که سلمان را نظر بر شاهد است
مست جام عشق را با شاهد رعنا چه کــار
سعدیا عشق نیامیزد و شهوت به هـم
پـیش تسبیـح ملایــک نرود دیـو رجیــم.
Thank to www.1000eshg.persianblog.com
Every woman dreams to find that special man whom she would live a long and happy life with. Unfortunately it isn"t so easy.... and I haven"t found the right person here in Brazil yet, though my country is so large. Maybe I has not been too lucky or a man of my dream is somewhere far away so I guess I need to take my future happiness in my own hands.
I am not fastidious but I wish it would be a man who will treat me with respect, with delicacy who will care about me. The man who will provide me stability. I"m looking for a man who will be both my partner and friend. With whom I could share my life and every bad and good moments. I"m family- oriented and I wish he would be the same, because the family is one of the most important things in my life. I would like him to be a gentleman, who will treat me as a real lady. Someone I could love mutually... it is the most important issue and it doesn"t matter where I will find that man or where I will live in the future here or in another country I just want to be happy. I think it is natural for all people to be eager to share our happiness with other people.
I am ambitious and hardworking. Everything what I achieved has been the result of my work. I don"t want to stop where I am now. I want to improve my skills and qualification. Money has never been the most important thing in my life but I know it is necessary just to survive. I see a lot of changes in Brazil, that gladden me. Our economy is much better than a few years ago and the level of live is higher too. So, I cannot agree with people who say that Brazilian women marry foreign men just because they want to leave this country and to live better. This time passed long ago.
In BR Ladys office there is a poster where one can read: "The choices we make, not the chances we take, determine our destiny". I want to determine my destiny and I wish to find my special man and to be happy with him.
مرد 32 ساله که قصد داشت به مناسبت 22 بهمن از برج آزادی صعود کند، در فاصله 3 متری نوک برج سقوط کرد و جان سپرد.
به گزارش فارس، این مرد جوان که امیر موسوی نام داشت ساعت 11:45 امروز یکشنبه در حرکتی نمایشی صعود از برج آزادی را آغاز کرد.
وی در حالی که یک پارچه سبز رنگ به سرش بسته بود و پرچم ایران را به دور گردنش انداخته بود به فاصله کمتر از 3 متری نوک برج رسیده بود که ناگهان تعادل خود را از دست داد و دست راستش از طناب جدا شد و به پایین سقوط کرد.
بدن نیمه جان موسوی بلافاصله توسط آمبولانس اورژانس به میدان فتح و از آنجا با بالگرد امداد به بیمارستان فیاض بخش منتقل شد.
با انتقال مرد جوان به بخش اورژانس اقدامات برای نجات جان او آغاز شد اما پزشکان با معاینه او متوجه شدند امیر قبل از انتقال به بیمارستان جان سپرده است.
به گفته شاهدان، امدادگران اورژانس وقتی متوجه خستگی امیر شدند با رها کردن طناب از بالای برج از او خواستند با گرفتن طناب و کمک آنها به نوک برج بیاید اما مرد جوان از این کار خودداری کرد.
( به مناسبت روز جهانی زبان مادری )
فارس دیلینده تورک سؤزلری و اوْنلارین گؤستریجیلری
حسن اومود اوغلو
موختلیف طایفا آدلاری ایله یئر کورهسینین بیر چوخ حیصّهسینه حؤکمرانلیق ائلهین تورکلر دونیانین ان قدیم میللتلریندن بیریدیر . آلتایلاردان باشلانمیش شومالدا بوزلو دنیزه قدر ، جنوبدا ایسه هندوستانا قدر ،غربدن ایسه بالکانا قدر یاییلمیش تورک ائتنوْسلاری دونیا مدنیتینه ان بؤیوک تأثیر بوراخمیش . تورکلر بو گونکو ایران اؤلکهسینین ان قدیم ساکینلریندن دیرلر . بوتون دونیا دیللرینده اولان سؤز خزینهلریمیز بونا ان دوزگون اؤرنک اولا بیلر . هله مادلار ایرانا گلمهمیش بورادا تورکلر باشقا ـ باشقا ائتنوس آدلیقلاری آلتیندا یاشاییردیلار . ایرانین قدیم و یئنی جوغرافییا سؤزلوکلرینده اولان توْپوْنیملر ( جوغرافی آدلار) بونو ثبوت ائلهییر . ان قدیم ایران خاقانلیغی هخامنشی ، اشکانی شاهلاری آدلاریندا کی تورک آنتروْپوْنیملری دانیلمازدیر . دونیا دیلچیلری بو مودعانی تصدیقلهییرلر . قدیم ایران داش یازیلی عابیدهلرینده (میخی کتیبهلر ) آوئستا و حتی شاهنامهنین متنینده یئرلشن بیر چوخ تورک آدلاری ، سؤزلری ، تورکیزملر واردیر . بو مسئلهنی حتی بئله انصافسیز فارس لئسیکوگرافلاری اؤزلریده اعتراف ائدیرلر . قدیم فارس لغت نامهلردن اولان فرهنگ نظام دا بئله بیر قید وار : « آمیزش فارسی با ترکی در همان اوایل اسلام شده است نه در اثر سلطنت مغول ، زیرا در آثار اولیه ادبیات فارسی نیز الفاظ ترکی است حتی می توان گفت آمیزش ترکی و فارسی خیلی قبل از اسلام واقع شده ، چه ترکان قدیم همسایه ایران بودند و با آن مرابطه داشتند . ایران قدیم میان ترک ها ، سامی ها ( آشوری ها ) واقع شده بود و باعث آمیزش سه زبان آریایی ، سامی و ترکی گردیده است » .( فرهنگ نظام ، جلد دوم ، مقدمه ) دونیا لوغت شوناسلاری و تدقیقاتچیلارینین چالیشمالاری نتیجهسینده آدینلاشدیریلیب کی فارس دیلینده ایگیرمی مینه یاخین تورک منشألی سؤزلر وار . ( باخین فرانسادا جامع التواریخ رشیدینین کاتئرمئر چاپینین مقدمهسینه و یا خود فرانسادا همین کیتابین بولوشه چاپینا ) ایستهینلر محمد عباسی طرفیندن ایراندا ایلک دفعه چاپ اولان برهان قاطع سؤزلویونون گیریش حیصهسینهده باخا بیلرلر . بو سؤزلردن سونرا تدقیقاتچیلاریمیز اوچون فارس سؤزلوکلرینده آنا دیلیمیزدن فارس دیلینه کئچن کلمهلرین علامتلرینی قئید ائدیریک . قید ائتمک لازیمدیر بیر سیرا استثنالاری نظرده آلماساق ، سونلوقلاری آشاغیدا کی کوْمپوْنئنت ( اَک) لرله بیتن سؤزلر تورک منشألی سؤزلردیرلر .
1 ـ فارسجا تلفوظونده سونو « آق » ، « آغ » ، « آک » ، « اوْک » ایله بیتن . مثلاً : اتاق ، سراغ، الک ، یدک ، چابک و سایر سؤزلر بو سیراداندیر .
2 ـ فارسجا تلفوظونده سونو « مَه // مِه » ایله بیتن سؤزلر . مثلاً : دکمه // تکمه ( دوگمه // دوکمه) ،( تؤکمه // توْکمه) ، قیمه ( قیمَه // قیمِه ) ، سرمه ( سوْرمه // سوْرمِه ) ، چکمه ، دلمه، چاتمه ، قاتمه ، چنباتمه و ... بو سیراداندیر . ( عرب سؤزلری مستثنا اولاراق )
3 ـ « اوق » ، « اوْق » ، « ایق » ، « اوْک » عنصرلری ایله بیتن سؤزلر . مثلاً : قرق ، اَغروق ، ایلیق ، بولوک ، چابک // چابوک و ...
4 ـ « چی » ، « چی » عنصرلری و یا شکیلچیلریله بیتنلر . مثلاً : سورچی ، قورچی ، یورتچی ، ارابهچی ، قهوهچی ، یازیچی و ... سؤزلر .
5 ـ « لیق » ، « لیق » ، « لوق » عنصرلری بیتنلر . مثلاً : بوزلوق ، قارلیق ، باشلوق ، اتالیق ، باشلیغ و ... .
6 ـ « لاق » ، « لاخ » ایله بیتن سؤزلر . مثلاً : ییلاق ، قشلاق ، باتلاق . لاخ عنصرو فارس دیلینده آرتیق شکیلچی کیمی ایشلهنرک ، فارس سؤزلریله بیرلیکده دوزلتمه سؤزلرین عمله گتیریلمهسینده اشتراک ائتمیشدیر . مثلاً : سنگلاخ ، رودلاخ ، نشیب لاخ ، سولاخ ، سوراخ ، دیولاخ و ... .
7 ـ « ماق » ، « مق » ، عنصرو ایله بیتنلر . مثلاً : چخماق ، قیماق ، تخماق و ... .
8 ـ « آر » ، « اَر » ایله بیتنلر . مثلاً : قاتار ( قطار ) ، چاپار ، آچار ، چپر ، دچار و ... .
9 ـ « اِر » ، « اوْر » ایله بیتن سؤزلر . مثلاً : قاطر ، چادر ، بهادر و ... .
10 ـ « اوْل » ، « آووْل » ایله بیتنلر . مثلاً : قراووْل ، سیاول ، قرقاول و ... .
11 ـ « داش » ، « تاش » ایله بیتنلر . مثلاً : داداش ، آداش ، سرداش ، کونولتاش ، یکتاش و... .
12 ـ « غَه // غِه » ، « قَه // قِه » ، « کَه // کِه » ، « گَه // گِه » ایله بیتن سؤزلر . مثلاً : داروغه ، یرقه ( یورقَه // یورقِه ) ، اُلکه ( اوْکه ) ، الکا ( اوْلکا ) ، جلگه ( جوْلگه // جولگه ) و ... .
13 ـ « قی » ، « قو » ، « غو » ایله بیتن سؤزلر . مثلاً : قرقی ( قئرقی ) ، برقو ( بورغو ) ، یرغو ( یوْرغو ) و ... سؤزلر .
14 ـ کؤکونده یا خود قورولوشوندا « ق » و « چ » حرفی اولان آدلار ، سؤزلر، فعل لر تمامیله تورک سؤزلریدیر (قاچاق ، قیچی ، قاچ ، قارچ ، چاقو ) .
15 ـ کؤکونده یا قورولوشوندا « ک » و « چ » حرفلری ایشتراک ائدن سؤزلر ( کوچ ، کوچه ، کوچک ، چکول ، چاک ، چابک ، کچل و ... .
16 ـ کؤکونده ، قورولوشوندا « ق » ، « د » ، « ت » ایشتراک ائلهین سؤزلر : قاتر، قاتوق ، قرهقات ، قوروت ، آنقوت ، قتار // قطار و ... .
17 ـ « انگ » و « نگ » سؤزلری : فشنگ ، تفنگ ، کلنگ ، سنگر و ... .
18 ـ « ی » سسیله باشلایان سؤزلر اکثر حالدا تورک منشألیدیر : یام ، یامچی، یونجه ،یالغ ، یاله = ( بو سؤزه « پ » پروْتئز اولاراق « پیاله »شکلینیده آلمیشدیر ) ، یال ، یله ، یون // یان آت معناسیندا نریون و مادیون // مادیان سؤزلرینده گورمک اولار .
19 ـ قورولوشوندا « ق » و « ز » اولان سؤزلر : قاز ، قوزک ، قوزه ، قزوین ، قوز ( بو سؤز گوژ فورماسیندا فارس دیلینده ایشلنمکدهدیر ) .
20 ـ « ت » ، « پ » و یا خود « چ » ، « پ » حرفلریله قورولان سؤزلرین چوخو یئنهده تورک منشألیدیر : چاپار ، تپش ، تپیدن ، تپه ، توپال و ... .
21 ـ « چ » و « غ » سسلرله قورولان سؤزلر اکثر حالدا تورک منشألیدیر : بوغچا // بقچه ، غنچه ، چاغ ، چوغول // چغلی و ... .
قید ائتمک لازیمدیر بیر سیرا تورک منشألی سؤزلرده ترجمه یولو ایله فارس دیلینه کئچمیشدیر . بعضی بیتگی آدلاری ، حئیوان آدلاری بو یوللا فارس دیلینه کئچمیشدیر . مثال اوچون : قدیم تورک دیلینده اولان « دوهقوش // دوهقوشی » سؤزون « شترمرغ » فوْرماسیندا و یا خود « سیغیر دیلی » = « گاو زبان » ، « پیشیک اوْتو » = « علف گربه » ... . فارس دیلینده رنگلرله باغلی بیر سیرا سؤزلر ( کوْروْنئمیک آدلار ) اکثر حالدا تورک دیللریندن ترجمه اولونوب ، فارس دیلینه کئچیریلمیشدیر .« سیاهگوش » ، « سیهرود» ، « سیهچشمه» ، « مسجد کبود» ، « دریای سیاه » ، «دریای سرخ» کیمی آدلار تورکجه « قارا قولاق » ،« قارا چای » ، « قارا بولاق » ، « گؤی مچید » ، « قارا دنیز » ، « قیزیل دنیز » سؤزلرینین ترجمهسیندنتؤرنمیشدیر . فارس دیلینده بیر او قدر تورک منشألی سؤزلر وار کی قلمیمیز اونو قئید ائتمکدن عاجزدیر . اوسته وئریلن اؤرنکلر دنیزدن بیر اوْووجدور . گئج تدقیقاتچیلاریمیز فارس « امثال و حکم » ینده گؤز دولاندیرسالار گؤرجکلر علامه دهخدانین توپلادیغی مثللرین چوخو قطعییتله دئمک اولار یاریسی تورک آتالار سؤزوندن فارس دیلینه ترجمه اولونموش سؤزلردیر .